پيام
+
فبحملك امهلتني و بسترك سترتني حتي کانک إستحييتني
آنقدر بي پروا شدم که يادم رفت وسعت دل صاحب خانه را...
هربار که با لغزشي بر زنگار روحم افزودم، تو صبرت بيشتر جلوه کرد،
مثل مادري که از سر مهرباني اش،انگار خطاي فرزند را فراموش کرده!
نگذاشتي حتي مقابل نگاهت شرم کنم..
مثل مادر هم نه....مثل خدا....مثل خودت...
مثل خودت طوري بر من به مهر نگريستي و چشم پوشيدي که:
گويي تو از من خجالت کشيده اي!

ياسيدالکريم
92/11/26
ياسيدالکريم
فبحملك امهلتني:'( @};-
يا راحم العبرات
:'(